زیتون

ساخت وبلاگ
...وقتی که من بچه بودم،پرواز یک بادبادکمی‌بردت از بام‌های سحرخیزی پلکتانارنج‌زاران خورشیدآه،آن فاصله‌های کوتاه.وقتی که من بچه بودم،خوبی زنی بودکه بوی سیگار می‌دادو اشک‌های درشتشاز پشت آن عینک ذره‌‌بینیبا صوت قرآن می‌آمیخت.وقتی که من بچه بودم،آب و زمین و هوا بیشتر بودو جیرجیرکشب‌هادر متن موسیقی ماه و خاموشی ژرفآواز می‌خواند.وقتی که من بچه بودم،در هر هزاران‌ و یک شبیک قصه بس بودتا خواب و بیداری خوابناکتسرشار باشد.وقتی که من بچه بودم،زور خدا بیشتر بود.وقتی که من بچه بودم،مردم نبودند.وقتی که من بچه بودمغم بوداماکم بود...........#اسماعیل خویی زیتون...
ما را در سایت زیتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : czeitoon133f بازدید : 79 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 15:03

...طفیل هستی عشقند آدمی و پریارادتی بنما تا سعادتی ببریبکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباشکه بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنریمی صبوح و شکرخواب صبحدم تا چندبه عذر نیم شبی کوش و گریه سحریتو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کارکه در برابر چشمی و غایب از نظریهزار جان مقدس بسوخت زین غیرتکه هر صباح و مسا شمع مجلس دگریز من به حضرت آصف که می‌برد پیغامکه یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دریبیا که وضع جهان را چنان که من دیدمگر امتحان بکنی می خوری و غم نخوریکلاه سروریت کج مباد بر سر حسنکه زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سریبه بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیندصبا به غالیه سایی و گل به جلوه گریچو مستعد نظر نیستی وصال مجویکه جام جم نکند سود وقت بی‌بصریدعای گوشه نشینان بلا بگرداندچرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگریبیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسنو از این معامله غافل مشو که حیف خوریطریق عشق طریقی عجب خطرناک استنعوذبالله اگر ره به مقصدی نبریبه یمن همت حافظ امید هست که بازاری اسامر لیلای لیله القمر زیتون...
ما را در سایت زیتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : czeitoon133f بازدید : 57 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 15:03

حسرت نبرم به خواب آن مرداب كارام درون دشت شب خفته است درياي ام و نيست باكم از طوفان دريا همه عمر خوابش آشفته است ... شعر از استاد شفيعي كدكني زیتون...
ما را در سایت زیتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : czeitoon133f بازدید : 81 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 15:03